ناتوی فرهنگی
در طول تاریخ، ملتها پیوسته در مسائلی چون علم و دانش، معارف دینی، اخلاق، زبان، آداب و سنن زندگی، به تبادل فرهنگی پرداخته اند و این مسأله، همواره مهم تر از مبادلات اقتصادی و داد و ستد کالا میان ملتها بوده است.
در تبادل فرهنگی، هدف بارور کردن و تکامل فرهنگ های ملی کشورهاست که در سای? آن، ملتها خصوصیات برجسته و مثبت، نظیر نظم و انضباط ، وقت شناسی ، ادب و احترام، وجدان کاری، روحی? سخت کوشی و شجاعت و نیز کنجکاوی در مسائل علمی را از یکدیگر فرا می گیرند و این مسأله روندی ضروری برای حیات فرهنگی در سراسر جهان است، اما گاه مشاهده میشود یک مجموعه از کشورها با تکیه بر قدرتی که دارند با تدارک مجموعه ای از برنامه ها و فعالیتهای سیاسی یا اقتصادی و با هدف هجمه به بنیانهای فرهنگی یک ملت برای دستیابی به مقاصد شوم سیاسی و به منظور ریشه کن کردن فرهنگ ملی از طریق فراگیر کردن بی قید و بندی فرهنگی، هرزگی اخلاقی و فروپاشی ارزشی می باشند.
اگر چه استعمار دیروز بارها و بارها از این روش برای تسلط بر ثروت ملتها استفاده کرده، اما نظام سلط? امروز به گونه ای متفاوت و بسیار پیچیده و با برنامه وارد عمل شده، این بار قصد دارد تا با هدف قرار دادن ارزشهای اسلامی و تخریب فرهنگ ناب اسلامی در کشورهای مسلمان، آینده را برای خود تضمین نماید.
تحولات در جوامع بشری امری اجنتابناپذیر است، اما کنترل این تحولات به دست صهیونیسم و سرمایهداری جهانی، مهمترین مسأله برای دنیای اسلام میباشد، باندهای بینالمللی زر و زور که برای تسلط بر منافع ملتها، سازمان نظامی ناتو را تشکیل داده بودند، اکنون برای نابودی هویت ملی جوامع بشری و تحقق بیشتر اهدافشان، به قصد تضمین آینده برای خود، در پی تشکیل ناتوی فرهنگی هستند تا با استفاده از امکانات زنجیرهای، متنوع و بسیار گسترد? رسانهای، سررشته تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها و ملتها را به دست بگیرند.
چندی پیش روزنامه ایندیپندنت سخنان "جپ دی هوپ شیفر" دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را منتشر کرد و به نقل از وی نوشت "ناتو به شرکایی برای مبارزه با تهدیدات مدرن نیاز دارد، همه متحدان درک می کنند که ما نیازمند ناتویی هستیم که در رویارویی با چالش های جهانی واکنش نشان دهد."
نیازی به توضیح اضافی نیست که ناتو در پی گسترش دامنه تهدیدات خود البته از منظر فرهنگی است، غرب بر این باور است که کارکرد ناتوی فرهنگی در بدنه کشورهای اسلامی راحت تر و سریع تر صورت می گیرد.
نظام سلط? جهانی در سطح وسیعی، ابزارهای متعدد خود را در تهاجم به بنیانهای فرهنگی و اعتقادی مسلمانان بکار گرفته است و تحقیر جریان ادب، هنر و فرهنگ انقلابی، اخلاق اسلامی، اعتماد به نفس، توکل بخدا ، ایمان، جهاد، شهادت، ایثار و ولایت را در کشورهای اسلامی خصوصاً در ایران عزیز به گونه ای جدی دنبال میکند، تا در نتیج? آن انزوای عناصر فرهنگی، ادیب و هنرمند و نیز منصرف کردن جوانان مؤمن از پایبندی متعصبانه به ایمان و اعتقادات خود، که یکی از اهداف مهم تهاجم فرهنگی است، محقق شود، نظام سلط? جهانی اینبار به گونه ای متفاوت و بسیار پر قدرت و با هم? امکانات وارد شده است.
بر این اساس این بار هجم? دشمنان اسلام و مسلمانان، به ناتوی فرهنگی، تعبیر شده، صف بندی و گاردگیری ای که مشابه آن فقط ناتوی نظامی پس از جنگ دوم جهانی است، لذا برای مقابله با آن، بیداری و هوشیاری ملل مسلمان به ویژه عناصر فرهنگی، خاصه متولیان فرهنگ درکشور عزیزمان یک ضرورت حیاتی است.
اعضای گروه ناتوی فرهنگی به رهبری و هدایت آمریکا با بهرهمندی از 6 دهه تجربه نظامیگری، اینبار سیاست و استراتژی خود را نه در محاصره نظامی و تسلیحاتی، بلکه در بمباران رسانهای و تبلیغاتی متمرکز ساختهاند و البته برای رسیدن به این منظور امکانات لازم را نیز در اختیار دارند، چندین خبرگزاری مسلط بینالمللی، شبکههای خبری مسلط همچون بیبیسی، سیانان و تأسیسات ماهوارهای، شبکههای اینترنتی، صدها روزنامه و هزاران پایگاه خبری و تبلیغاتی و ثروتی که حاصل سالها استثمار مناطق مختلف جهان و چپاول ثروت و سرمایه های آنها است، این قدرت را به آنها داده است تا در ورای قدرت اعجابآور رسانه، انتشار ارزشهای مشترک غربی را در قالب پروژه جهانیسازی در سطح جهان و بهویژه کشورهای در حال توسعه، به نظاره بنشینند.
در جریان بحرانهاى بینالمللى "ناتو" توسط سردمداران آمریکا و اسرائیل، فضاى ورود به مناقشات را پیدا مىکند و سپس در حمله به ارزشها و تخریب فرهنگ کشورهاى دیگر نقش مکمل را برای واشنگتن و تلآویو ایفا مىکند.
نگاه سرمایه محور، در اکثر کشورهای غربی و نادیده گرفتن ارزشهای انسانی به سبب بقای قدرت فردی یا حزبی، آنها را کم و بیش با برنامه های امریکا و دنیای صهیونیسم همراه کرده، که البته اینبار تحت تأثیر تبلیغات روانی وسیع جریان سلطه، برای خطرناک نشان دادن اسلام و مسلمانان ،یک همگرایی بی سابقه و تهاجمی وسیع میتواند شکل گیرد، که در این راستا مهمترین حرکت دنیای اسلام نشان دادن چهر? واقعی خود و ارمغان صلح در سای? آن برای جهان است، تا نه تنها تبلیغات دشمن خنثی گردد، بلکه ملل آزاد? دنیا حتی کشورهای اروپایی، ایران و دنیای اسلام را برادری امین و همسایه ای دلسوز و هم پیمانی مطمئن قلمداد کنند.
پس از جنگ دوم بین الملل، آمریکا در چارچوب پیمان ناتو حدود ??? هزار نیروی نظامی و تعدادی از کلاهک های هسته ای خود را برای مقابله با تهدیدات شوروی در آلمان غربی و سایر کشورهای اروپای غربی مستقر کرد که پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد که موجودیت پیمان ناتو به عنوان یک سازمان نظامی زیر سؤال رفت، به تدریج در صدد انتقال آنها به سایر مناطق جهان برآمده، بدون تردید در این انتقال کشورهای بیدار اسلامی اولین انتخاب استعمار خواهد بود.
ناتو اکنون در چارچوب جنگ علیه تروریسم در صدد ایفای نقش در سایر مناطق جهان از جمله افغانستان و عراق به گونه ای مستقیم و در سایر ملل اسلامی به روشهای غیر مستقیم است. تأکید بیانیه هفدهمین اجلاس سران ناتو در استانبول بر اعزام تعداد بیشتری نیروی نظامی به افغانستان و آموزش نیروهای نظامی عراق توسط ناتو بیانگر تمایلات جدید ناتو است.
تئوریسینهاى وابسته به شبکه استعمار نوین و یونیورسالیستها، سعى دارند در کنار ناتوى نظامى که بر محوریت تهدید و با رویکردى میلیتاریستى و نظامی گری که در خدمت آنهاست، ناتویى را ترسیم کنند که بر محوریت سیطره فرهنگى و با نگرشی مبتنى بر لائیسم و سکولاریسم ملتهاى جهان و خصوصاً ملتهاى مسلمان را به سوى اضمحلال فرهنگى سوق دهد.
آغاز نبرد
آمریکا و دنیای استکبار غرب علیه اسلام برنامه های بلندمدتی دارند، درواقع نگاه تهاجمی غرب به عرصه های سیاست، اقتصاد و فرهنگ اسلامی درحال تبدیل به یک پیمانی به نام ناتوی فرهنگی است، چون غربی ها به خوبی فهمیده اند که رویکرد نظامی آنها در مقابله با جهان اسلام به شکست انجامیده و امکان پذیر نیست، نمونه های بارز آن هم شکست اسرائیل در جنگ 33روزه با لبنان، شکست آمریکا در عراق و افغانستان و به طورکلی شکست برنامه های نظامی غرب در منطقه خاورمیانه است، که همگی مؤید این نکته است که رویکرد نظامی دیگر نمی تواند غرب را به اهدافش برساند.
ناتوی فرهنگی می خواهد با غلبه بر فرهنگ و ارزش ها و اصالت های جهان اسلام، تعریف خود را دیکته کند، تا تمامی فرهنگ ها به صورت سلسله مراتبی زیرمجموعه ای از فرهنگ غرب باشند، ناتوی فرهنگی به دنبال شکل دهی هویت جهانی برپایه اندیشه سکولار می باشد، به عنوان مثال چند سال پیش یک زن ایرانی را به عنوان برنده جایزه صلح نوبل معرفی کرده، در بوق و کرنا دمیدند و مانورهای تبلیغاتی به راه انداختند درحالی که رئیس جمهور وقت ایران درباره این انتخاب موضعگیری کرد و آن را سیاسی خواند، مهاجمین فرهنگی بر آن بودند تا این زن را به عنوان نماد یک زن ایرانی به جهان نشان دهند، و یا اینکه حمایت آشکار غرب از روزنامه های زنجیره ای و برخی چهره های سیاسی همگی در راستای تحقق اهداف ناتوی فرهنگی بوده و می باشد.
در حال حاضر دنیای استکباری غرب درحال شکار نخبگان و روشنفکران جهان اسلام در حوزه علوم انسانی است، پس از اینکه ظرفیت ها و گرایش های آنها را سنجیدند، در یک برنامه جهانی آنها را به عنوان برتر و ممتاز به کل جهان معرفی و چنین وانمود می کنند که آن افراد نماینده کشور خودشان هستند، پس از آن با موج سازی رسانه ای در قالب مصاحبه های متعدد در شبکه های رادیویی، تلویزیونی، مطبوعاتی و اینترنتی از همان شخص علیه فرهنگ و ارزش های ملتش استفاده می کنند، مثلا یکی از فیلم سازان کشورمان که نگاه غیرایرانی و غیراسلامی به مسائل دارد و همین طرز تفکر را هم در آثارش اعمال می کند به راحتی مورد انواع حمایت، حتی حمایت مالی غرب قرار می گیرد و چندین تریبون مصاحبه هم دراختیارش قرار می دهند و می کوشند در افکار عمومی جهان، او و امثال او را به عنوان نماد و نماینده ایرانیان معرفی کنند، و از همین راه و با استفاد? ابزاری از این اشخاص به دنبال مقاصد اصلی خود که امروزه ناتوی فرهنگی نمونه ای از آن است، می باشند، یعنی امروزه هر روزنامه نگار، فیلم ساز و... که در این دایره باشد مورد حمایت غرب قرار می گیرد.
در حالی که ایران اسلامی دارای ادبیات و هنر انقلابی و فرآورده های ارزشمند هنری و ادبی است، در مجامع هنری جهانی تنها به آن دسته از فیلم و تولیدات هنری ایران که فاقد روحی? انقلابی و اسلامی هستند، جایزه تعلق میگیرد و محصولات فرهنگی برجست? انقلابی مورد بی اعتنایی واقع میشوند که این مسأله سیاسی بودن این مجامع را نشان می دهد.
مجامع جهانی حتی حاضرند جایز? نوبل را به عناصر ضد اسلامی و ضد انقلابی بدهند تا از این طریق هنرمندان انقلابی ما را منزوی کنند.
ناتوی فرهنگی که ماهیت آن تهاجمی و در قالب فرهنگی و شبههنری است، قصد دارد از طریق ابزارهای ماهواره ای، مطبوعاتی و تصرف خبرگزاریهای بین المللی، هویت ملی و مذهبی مسلمانان علی الخصوص شیعیان را تضعیف کند.
خیلی ها معتقدند در مقابل قول عظیم رسانه ای غرب کاری از دست ما ساخته نیست اما نباید فراموش کرد که ویژگی ای درون تهی و بیمغزی فرهنگ و ارزشهای غربی یعنی اینکه غربیها علیرغم پیشرفت در بعد سختافزاری، در بعد نرمافزاری هنوز هم با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند آنها را بسیار ضربه پذیر و سست نموده است اینکه امروز روزنامه لندنی «تایمز» مینویسد: «اکثر تازهمسلمانان اروپایی، علت گرایش خود به دین اسلام را کامل بودن قوانین آن ذکر کردهاند» بیان گر این معناست که اگر مسلمانان بتوانند از دیوار سانسور غربی بگذرند و در صدور فرهنگ ناب اسلامی مرزهای جهان را درنوردند بسیاری از مسایل اسلام برای غربیان روشن میشود و عملا برنامه ها و سیاستهای رژیم سلطه خنثی میگردد، در این راستا از اصلی ترین وظایف مسلمانان در شناساندن اسلام به دنیای غرب این است که با زبان عمل و کردار که مؤثرترین روش است حرکت کنند.